تو نباشی من از آینده ی خود پیـرترم
به سلامتی روزی که.....
یه نوار مشکی، کنار قاب عکسم.....
حلوا و خرما دهن فامیل....
لباس مشکی تن رفقااااا.....
نگاه خیره مادرم ب یه گوشه.....
سفید شدن کامل موی پدرم....
به سلامتی روزی که ؛
همه با خوردن حلوام به یاد شیطنت هام می افتن....
روزی ک رفقا با خنده می گفتن:
بمیریو راحت شیم
!!! دیدی رفیق!!!
دعاتون...زود مستجاب شد....
و سر انجام....
با گذاشتن یه شاخه گل روی قبرم
منو با دنیای جدیدم تنها می ذارید و آروم زیر لب میگید:
" کی فکرشو میکرد "
نقش چشمان خمارت، چه کشیدن دارد
سایه ساران دو زلفت، چه لمیدن دارد
آنقدر خوب و ملیحی که به یک جرعه نگاه
حس مستی لبت طعم چشیدن دارد